سیب کال

تحمل تراژدی آدم

سیب کال

تحمل تراژدی آدم

مرد


و در تمام راه ها مردی می رود
با چشمانی عمیق از رویت صاعقه ای بر کوه
و زبانی گویاتر از تمام کلمات 
آنگونه که از مناظره ی طور آمده است
مردی که نمی خندد
ولی خنده هایش
شبیه به ابراهیم ترین گلزارهای تاریخ قدیم است
و می تواند با مسیر قدم هایش
قوانین جدیدی در طبیعت وضع کند
مردی که در مخاطرات موسی
دیوارهای گلی شهرهای مردمان ناسپاس را ترمیم می کند
و در کهف ترین سوره هایی که ذوالقرنین را در برگرفته اند
برای خواب مردم آمیخته در ترس های یعجوج و معجوج
سد امنیت مهربانش را می سازد

مردی که خون بهایش را طلب نمی کند
و راه منا را
در کربلا پیدا می کند

باید از چشمه های تمام زمین میلیون ها سال
آب بجوشد
چون تمام این زمین ها
آمیخته به تشنه ترین کربلای این مرد است


عاشورا
- [ ] سفید ٢٥
امیرحسین قادری

شعر سفید درخت


آیا کسی هست که بتواند بگوید درخت دست ستایشگر زمین نیست؟

و باد برای نوازش عشای ربای برگ ها نازل نشده؟

دیشب کسی زیر گوشم زمزمه می کرد

کسی شبیه برگ

کسی شبیه باد

و چیزی بود شبیه شعری با محتوای علمی

که می گفت

خورشید منشا نور نیست

نور منشا همه چیز است

و من خیره به انتهایی ترین نقطه های کهکشانی بودم

که اسمش را یادم رفته است


امیرحسین قادری