یک شهر پر زباله و جایی سپور نیست
راهی برای ما به افق های دور نیست
در دستگاه این همه تق و تلوق شهر
جایی برای گوشه دلکش، وَ شور نیست
یک شهر پر ز دلقک و اطوار مسخره
پایان این کسالت دائم سرور نیست
با این چراغ های موازی در این مسیر
فرصت برای آتش ایمن، وَ طور نیست
سبقت وَ سرعت غیر مجاز و مرگ
مقصد برای این همه، غیر از قبور نیست
شعر از خودم
امیذوارم منظورت را از دلقک ها درست فهمیده باشم
یا حق
شعرهایت زیباست و من دوستشان دارم مثل خودت