زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
رندان تشنه لب را جامی نمی دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و می پسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار زین بیابان وین راه بی نهایت
ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم
یکساعتم بگنجان در سایه ی عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ور خود بسان حافظ
قرآن زبر بخوانی در چارده روایت
را اندازی سایت جدیدقانونی و معتبر که در عوض کلیک کردن به شما پول میدهد.
همین الان ثبت نام کنید
بدون هزینه ثبت نام
با روزی چند دقیقه کار
جز اولین نفرات باشید. برای نحوه کار و عضویت به سایت مراجعه کنید
[گل]
سلام
برای دریافت مجلات خارجی بنده طرحی دارم. جهت آشنایی با این طرح یک سی دی به صورت فیلم در آمورده ام.
در اینترنت آگهی داده ام و به رایگان برای افراد ارسال می کنم.
جهت دریافت سی دی رایگان ادرس پستی خود را به موبایل زیر ارسال کیند.یا به وبلاگ بالا بروید.
09113704352
واقعا این مصرع ٌ کش صدهزار منزل بیش است در بدایت
ٌ یعنی چی؟ چقدر میشه روش فکر کرد
شاید یعنی با این همه راهی که در پیش هست دلیلی برای افسرده ماندن نیست