الا ای ابر پاییزی
چه سرسخت و چه پا بر جا
بر این ویرانه آیا نوگل اشکی نمی ریزی؟
دل دلمرده مان زین بغض دیرنه دگر پژمرد
بهار سبز ما افسرد
عقاب تیز پروازِ بلند آسمان آرزوها مرد
دگر ای ابر پاییزی دریغ از ما چه می داری؟
از این افتادگان شهر تاریکی چه پرهیزی؟
گذشت ان روزگار خوب
که آب چشمه هامان موج می زد از میان سنگ
هوا خوشبو، زمین خوشرنگ
و ساز کهنه ی درویش
بلند آواز و نیک آهنگ
گذشت ای ابر پاییزی
بهار خرم صد رنگ
مگر آخر تو برخیزی
سرودی تر برانگیزی
الا ای ابر پاییزی
بر این ویرانه آیا نوگل اشکی نمی ریزی؟
شعر از خودم!
سلام بلاگ اسکای اسپمر رو می خوای میدونی چیه نرم افزاری که میشه باهاش در 10 دقیقه به هزار وبلاگ نظر بفرستی اگه می خوای قیمتش سه هزار تومنه به شماره کارت من (6037991023354891 )واریز کن بعد بیا تو وبلاگم نظر بده تا لینک دانلودو بهت بدم.در ضمن این پیام توسط همین نرم افزار ارسال شده.
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی/
چون سوی مستان می روی مستانه شو مستانه شو
خوشحال می شیم اگه در مسابقه ی ما شرکت کنید . (جایزه کتاب است – براتون پست می کنیم هر کجای وطن که باشید)