سیب کال

تحمل تراژدی آدم

سیب کال

تحمل تراژدی آدم

ناگهان اژدها

خوشا به سعادت ساحرانی که حریفشان موسی بود و سرانجام سجده کردند در مقابل عظمت خداوند،

بدون رخصت فرعون!

ببین چطور ما را به جان خودمان انداخته اند، تا این چوب ها و رسن هایمان را مثل کرم های کثیف هی برای هم تکان دهیم،و دائم سجده می کنیم برای فرعون نفس،

بدون رخصت خدا!

پشت در وادی طوی ایستاده ایم و کفش هایمان بوی عرق پا گرفته اند. فراموش کرده ایم که درشان بیاوریم. خودمان را با این مجیک های اسباب بازی سرگرم کرده ایم و یادمان رفته که آنسوی در چوبدستمان ناگهان اژدها می شود.

دارم باور می کنم که اگر کنار محمد نیاستی روبه رویش ایستاده ای. سمت دیگری وجود ندارد.

نظرات 4 + ارسال نظر
محسن جمعه 6 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ق.ظ http://bakhyr.blogsky.com

سلام. قرآن هم همین را می گوید، هر کس جز اسلام دینی را بر گزیند، از او پذیرفته نیست و در آخرت از زیانکاران است. مگر در مورد کسی که تلاشش را برای یافتن حق کرده باشد ولی به حق نرسیده باشد، که قرآن می فرماید: خدا هیچ کس را جز به اندازه وسعش، مکلّف نمی کند.

یک خاطره:
بیمارستان شلوغ شلوغ بود. عملیات نبود، گرمای هوا همه را از پا انداخته بود. دکتر سرم وصل کرده بود بهش. از اتاق می رفت بیرون ، گفت «بهش برسید. خیلی ضعیف شده.» گفت «نمی خورم.»
گفتم «چرا آخه؟»
- اینا رو بر ای چی آوردن این جا؟ مریض ها را نشان می داد.
– گرمازده شدن خب.
– منو برای چی آوردن؟
– شما هم گرمازده شدین.
– پس می بینی که فرقی نداریم.
گفت «نمی خورم.»
«حسین آقا به خدا به همه گیلاس دادیم. این چن تا دونه مونده فقط .»
گفت «هروقت همه ی بچه های لشکر گیلاس داشتند بخورند، من هم می خورم.»

خاطره ای بود از شهید حسین خرازی، فرمانده شهید لشکر امام حسین و عملیات کربلای پنج.

به راستی اگر ما شهدا را الگوی خویش قرار می دادیم، در این کشور اینقدر دزدی و تقلّب وجود نمی داشت؛ اینهمه ریاست طلبی وجود نمی داشت. الگوهای ما امروزه سرمایه داران و ثروتمندان هستند، زیبایی را در چهره زیبا و صدای خوش می بینیم

شهره جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:36 ب.ظ http://aveh.blogsky.com

مقدار زیادی از نوشته هاتون رو خوندم و لذت بردم مخصوصا از نظراتتان در وبلاگم خیلی خوشم امد ممنونم که تشریف آورده بودید من هم استفاده کردم می خواستم براتون کامنت بذارم ولی نظری نگذاشتم ولی دیدم بهتره رد پایی بذارم که بدونید آمده ام و می خونم حالا چند نفر را کنار محمد می بینی در زمان خودش هم انگشت شمار بودند بعداز خودش ببین چند شاخه شدند من همیشه از چشمه آب می نوشم تو چطور؟

شهره جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:37 ب.ظ http://aveh.blogsky.com

مخصوصا قسمت رخصت ها رو خوب نوشتی من که خجالت کشیدم

ب چهارشنبه 25 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:48 ب.ظ

امیر درباره ی سومر باستان - تمدن آتلانتیس ( که در جمهور افلاطون آمده) -تمدن مصر باستان ( پیش از هفت هزار سال پیش)- تمدن های قدیمی تر ایران (مثل جیرفت) اطلاعاتی اگه داری به من بده . اسفند ماه توی مرکز تحقیقات کنفرانس دارم .

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد