سیب کال

تحمل تراژدی آدم

سیب کال

تحمل تراژدی آدم

چسبندگی روحت

معلوم است که ویسکوزیته ی روحت بالاتر از حد مجاز است طوری که انگار روحت از همان شب گرم تابستان سگی، هبوط کرد و سیر نزولی پیش گرفت: از روح به گاز، از گاز به مایع، از مایع به جامد. تا شد همین جنس بی خاصیت لزجی که مانند پلاسما داغ است ولی انرژی متسع نمی کند. در جمود خودت نشسته ای و نگاه می کنی به بی حاصلی ایام و روز به روز دل پر است از روزگار کسالت آوری که نتوانستی در آن جریان سیال ذهنت را فعال کنی.