سیب کال

تحمل تراژدی آدم

سیب کال

تحمل تراژدی آدم

انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون


آنچه خواهد سوخت، روح سوزاننده است.

تو و روزنامه ها

باز دیده ای مرا

در همین مسیر دائمی هر شبم

در کنار این کیوسک بسته ای که صبح های زود

بسته های روزنامه را

روی پیشخوان آهنیش

می فروشد و  دوباره شب

بسته است!

راستی چرا

روزنامه های صبح

شب به چاپ می رسند؟

-شاید این دلیل چرت بودن تمام روزنامه هاست!-

تیترهای بی اهمیت!

اقتصاد بی هنر!

هنرمدار های مقتصد!

سیاست کثیف!

حرف های یک ستاره یا گلایه های یک هویج

قمپز رییس دفتر فلان وزارت و افاضه های یک مدیر خوب

تیترهای ورزشی

مبلغ قرارداد فوتبالیست های سرخ و زرد

از خجالت تمام قشر در به در

عکس های جنگ ها و سیل ها 

نیازمندی منشی سلیطه بر امور دفتری و دلبری

یا دو چرخکار ماهرِ نجیب


خلاصه یک من و سه چار چارکی

کاغذ سیاه،

برای پر نمودن فضای خالی میان ذهن های بی حواس


باز دیده ای مرا

در همین مسیر دائمی هر شبم

دوباره می روم و این ستاره ها

_ نه آن ستاره ها میان روزنامه ها-

تو را برای من سرود می کنند و من

معتقد به این شدم که هیچ روزنامه ای

تیتر اولش تو نیستی


راستی همان زمان که تو

می آیی و خدا

سرنوشت این جهان پرسکانس را

می برد به اولین سطور واقعه ؛

کدام روزنامه

در کدام کشور جهان

عکس خوش قواره تو را به جای تیتر اولش

چاپ می کند؟


نه

تو اهل تیترهای روزنامه نیستی

تو

اهل نوری و صدای صور

ناگهان، بلند

و هیچ یک از این خبرگزارهای صبح و عصر

مخبر ظهور نیست!


در همین مسیر هر شبم، می روم

شاید این همان مسیر آمدِ تو است.




هاوکینگ و آفرینش

روزنامه تایمز چاپ لندن بخش‌هایی از کتاب هاوکینگ را منتشر کرده که در قسمتی از آن هاوکینگ می نویسد:« چون قوانین جدید فیزیک مثل جاذبه وجود دارند کهکشان می تواند خود را از هیچ بسازد (انفجار بزرگ). روند خلق بدون مقدمه و یکباره دلیل وجود کهکشان و هستی ما است . هیچ ضرورتی ندارد که خداوند را برنامه ریز و مسئول آن آفرینش بدانیم.»


اما چند نکته:

1- نظریه ی انفجار بزرگ، سوا از درست یا غلط بودنش، بیان می کند که جهان در اثر رمبیده شدن یک نقطه ی ابرچگال، احتمالا با اسپین بوزونی، شروع به حیات کرده است. جهانی که در ادراک مادی ما جریان دارد، با این انفجار بزرگ شروع شده است. اثر تابشی این انفجار هم اکنون نیز موجب انبساط جهان با سرعت نور میشود. وجود برخی از پرتوهای کیهانی را منتسب به همین انفجار می دانند. اما آنچه بعد از انفجار بزرگ رخ می دهد، عبارت از پراکنده شدن غباری عظیم در عالم است. بنا بر نظریه گرانش ذرات دارای جرم به همدیگر نیرو وارد می کنند و رفته رفته به هم می چسبند، هر چه جرم ذرات بیشتر باشد، اجرام دیگر را بیشتر به سمت خود جذب می کند (درست مثل جاذبه زمین). به این ترتیب پس از طی میلیونها سال، اجرام بزرگتر و بزرگتری پدید آمدند و ستاره ها نیز به خاطر همین موضوع رفته رفته سنگین تر شدند تا آنکه توانستند به مرحله ای دست یابند که واکنش های هسته ای را در خود صورت دهند. پس از تشکیل اجرام بزرگ (ستاره ها)، سیارات که اجرام به نسبت کوچکتری بودند، در مدارهایی معین به دور ستاره ها به حرکت در آمدند و هستی در شکل نهایی شکل گرفت.

2- قرآن در آیه ی 11 سوره فصلت می فرماید:

و آنگاه خداوند به خلقت آسمان ها توجه فرمود و آسمان ها "دود (ذرات غبار)" بود. او فرمود که ای آسمان و زمین، همه به سوی خدا به شوق و رغبت یا به جبر و کراهت بشتابید، آنها گفتند ما با شوق و اطاعت به سوی تو می آییم.

در این آیه ضمن اشاره به غبار بودن آسمان در آغاز خلقت به این مساله اشاره می شود که قوانین (از جمله گرانش) همان حکمی است که خداوند در جهان مقرر کرده است. از این حکم به عنوان "میزان" هم یاد شده است. در واقع شاید منظور از ستایش آسمانها و زمین برای خداوند نیز اطاعت آنها از همین حکم الهی باشد.

3- ب-چ از قول پیرس می گفت: "نباید تعجب کنیم که خورشید روزی از سمت غرب طلوع کند، این عجیب است که همیشه از مشرق طلوع می کند"

4- بنا به نظریه های فیزیکی، جهان روزی از نقطه ابر چگال بوزونی به طور دفعی و ناگهانی آغار شد، اما این نقطه ی ابر چگال بوزونی از کجا آمده بود؟

5- پایستگی بار الکتریکی و همچنین پایستگی جرم و انرژی، نتایجی فیزیکی هستند. هیچ فیزیکدانی نمی تواند مدعی شود که از هیچ، باری را خلق کرده است. پایستگی می گوید که این خلق در هیچ جای جهان نیز رخ نمی دهد. اگر طبیعت می تواند خالق باشد، چرا ماده و انرژی و یا بار الکتریکی پایسته است؟

6- گاهی تصورات ما با واقعیت تطابق ندارد، به جای حذف واقعیت، تصوراتمان را درست کنیم.

7- خدایا از علممان به تو پناه می بریم.

قدر

شب وصل است و طی شد نامه ی هجر

سلام فیه حتی مطلع الفجر

دلا در عاشقی ثابت قدم باش

که در این ره نباشد کار بی اجر


ما را هم دعا کنید.

دفاع از آدم (نمایشنامه ای در نیم پرده)

باید ایستاد و فرود آمد بر آستان دری که کوبه ندارد...

در کوتاه است پس آن به که فروتن باشی.

                                                         شاملو


- سلام آقای آدم

- سلام

- به نظر شما مهمترین ...

- ببخشید مصاحبه است؟ پخش می شه؟

- نه خیر آقا این نمایش نامه است. قراره بازی بشه

- بازی؟ خوب چه ربطی به من داره؟

- خوب شما به عنوان ابولبشر باید پاسخگو باشید

- پاسخگوی چی؟ من خودم به قدر کافی دربه دری تحمل کردم.

- ولی همش تقصیر خود شما بود. به نظر من تمام این جنگها، قتل ها و نابه سامانی ها تقصیر همون گناه اول شماست.

- کاملا غلطه. هیچ ربطی به من نداره. به من چه!

- چطور این حرف رو می زنید؟ شما اولین گناه عالم رو انجام دادین. شما این مقوله رو مد کردین.

- ببین پسر تو داری همه چیز رو با هم قاطی می کنی. من گناه کردم و مجازاتش رو کشیدم. من بزرگترین تبعیدی تاریخم پسر. تو اصلا می دونی گرسنگی و تشنگی تو سرزمینی که نمی دونی کجاست یعنی چی؟ تو اصلا می دونی عریانی و بی سرپناهی تو سرمای زمستون چه معنی داره؟ من گناه کردم ولی به مجازتم رسیدم. من رنج بردم و بخشیده شدم.

- بخشیده شدی؟ آقا رو. چه خوش خیال. مگه ممکنه. تمام بدبختی بشر با کار تو شروع شد. آدم جان اگه تو گناه نکرده بودی ما الان تو بهشت بودیم. خوش، خرم.

- درسته ولی از کجا معلوم خودت اولین گناه رو انجام نمی دادی؟

- چی؟

- مگه نمی گی الان تو بهشت بودی؟

- خوب آره. چه ربطی داره؟

- خیلی ربط داره پسر من. اگر من اون گناه رو انجام نمی دادم حتما یکی دیگه پیدا می شد و ... اصلا مگه همین قابیل خودمون نبود، ندیدی چه گندی زد؟

- واقعا که ابوالبشری. این که شد سفسطه! من نباشم یکی دیگه که نشد حرف! شایدم هیچ کس دیگه گناه انجام نمی داد.

- خوب اگه هیچ کس دیگه گناه انجام نمی داد، از الان تو دیگه گناه نکن.

- نمی شه که!

- چرا؟

- خوب تمام گناه های بشری از رنج شروع می شه. از رنج و احتیاج.

- پس واسه همینه که اون آقا؛ آره همون که اونجاست، الان داره اون پیرمرد بدبخت رو مسخره می کنه؟ به نظرت چه احتیاجی به مچل کردن اون بدبخت داره؟

- خوب شاید ... این برمی گرده به بحران های حاد رواشناسی. شاید به خاطر محرومیتهایی باشه که تو بچگی کشیده، یا شاید به خاطر سخت گیری های پدرش در کودکی. اگه از بچگی تو بهشت بود حتما قضیه فرق می کرد.

- اونا چی؟ آره همون زنهایی که اونجا نشستند و با سرعت دارند غیبت می کنند.

- خوب این که فقط واسه تفریحه. مطمئنا اگه تو بهشت بودند اینقدر تفریح سالم داشتند که غیبت نکنند.

- و اون؟

- کی؟

- همین مرد چاقی که داره از شدت ثروت می میره! چرا داره باز هم کلاه برداری می کنه؟

- خوب واسه رسیدن به کمال. اون احساس می کنه که بهتر از خودش هنوز تو عالم هست و می خواد بهترین باشه. اگه تو بهشت بود این اتفاق نمی افتاد.

- این زن چی؟

- کدوم رو می گی؟

- این که آرایش غلیظ داره!

- خوب

- نگو برای پوله که باورم نمی شه! چرا اینطور غرق فساد شده و خدا رو فراموش کرده؟

- بحران. بحران هویت و البته محبت. فهمیدنش زیاد سخت نیست. اگه تو بهشت بود این قدر وسیله بود که این طور نشه.

- باشه پسرم تو بردی. تمام گناهای بشر تقصیر من. به گردن من. اما فقط یه چیز. من تو بهشت همه چیز داشتم. کمال داشتم، تفریح داشتم و هیچ بحرانی هم نداشتم. اما فریب خوردم. درست مثل شما که فریب می خورید.

- خوب

- می خوام بگم تا وقتی گناه نکرده بودم بهشت رو درک می کردم، وقتی گناهکار شدم دیگه درکش نکردم. مجارات شدم و تا وقتی مجازاتم تموم نشد، همچنان معذب بودم.

- یعنی چی؟

- یعنی اینکه تو تا وقتی گناهی نداری، بهشت رو داری. حتی وقتی توبه می کنی می دونی که یک قدمی بهشتی، اما دوباره گناه می کنی و دور می شی. نگاه کن، به اون پیرمرد فروتن راضی نگاه کن. ببین انگار وسط بهشته و اون مرد رباخوار حریص رو ببین، کجاست؟ درست وسط جهنم. شعله های حرص رو تو چشماش ببین. بهشت و جهنم از تو شروع می شه این توی دل توئه. اگه تو دلت بهشت رو نداشته باشی، بعدا هم نمی بینیش. اگه الان نداریش بخاطر این همه توجیه و سرکشیه که داری. پس بهتره که فروتن باشی و تسلیم.

-...

ترتیل قرآن

در اینجا می توانید ترتیل قرآن را با صدای حذیفی دانلود کنید.

آزموده شدن

می خواهی با چتر باش و نقاب، یا نه عریان و خیس و جامه دران. می خواهی عبوس باش و مغرور یا نه افتاده و خاکی و ساده. می خواهی نا باور باش و شکاک، یا نه گریان و لبریز از یقین، می خواهی بد باش، یا نه خوب و دلخوش.

مدار زمین هنوز بر چرخش خودش مستدام است، بی آنکه از تو یا من اجازه بخواهد. حالا تو بمبهای اتمت را به رخ دیگری بکش و افتخار کن به نظم نوین جهانی. کاش می دانستی چقدر کوچکتر از آنی که حتی لحظه ای در خاطره میلیونها ساله ی جهان ثبت شوی. دلت را به این ماهواره های ابوقراضه ات خوش کرده ای که دورتادور زمین علم (نه الم، البته کم از الم هم ندارند) کرده ای، کمی آن طرف تر را نگاه کن و این همه ستاره و سیاره ی بی نام و نشان را ببین که چگونه بی هیچ ادعایی روی سر هم سوار شده اند و همین طور در مدارهای گرانشی بیضی و سهمی و هذلولی می چرخند. آخ یادم نبود، الان یک سده است که دچار نزدیک بینی مفرط شده ای، هر چند قبلش هم حالت خوش نبود. می دانم روزی تو را در صفحه فکاهی (نه فکاحی) مجلات جهانی دیگر، خواهم دید، با این تیتر: او کسی بود که باور نداشت! 

می خواهی بد باش، یا نه خوب و دلخوش برای او فرقی نمی کند، تویی که آزموده می شوی، که او منزه از آزموده شدن است!


بگو ای بندگان من، کسانی که بر نفسهایشان اسراف کردند، از رحمت من ناامید نشوید، همانا خداوند تمام گناهان را می بخشد که البته او بسیار آمرزنده و مهربان است./آیه 53 سوره زمر