سلام دوست عزیز سال نو رو به شما تبریک می گم و امیدوارم که سال خوبی داشته باشید .
[ بدون نام ]
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1385 ساعت 02:44 ق.ظ
نوبهاراست درآن کوش که خوش دل باشی سلام..... سال نومبارک امیدکه امسال سالی پرازخرسندی وخوشبختی باشد یاحق
ب ـ چوبینه
شنبه 5 فروردینماه سال 1385 ساعت 08:51 ب.ظ
سلام امیر خان گل و بلبل من برگشتم . شنیدم تو رفتی شیراز . ما رفتیم فارس . رفتیم خوزستان . رفتیم لرستان . برگشتیم این جا . در فارس رفتیم پارسه و پاسارگاد . تخت جمشید . همینطور سر قبر جنت مکان اردشیر دوم و سوم . رفتیم کاخ فیروز آباد . آبمعدنی نوشیدیم . در گل های وحشی قدم زدیم . رفتیم شهرباستانی گور . آن جا که این اردشیر آتیش به جون گرفته یک برج ساخته . بچه این اردشیر یک نابغه جنگی بوده برای خودش . رفتیم در یک قبر عجیب که تازه درش را گشوده بودند و دو نگهبان فیروز آبادی آن را به ما نشان دادند. رفتیم کنار آتشگاهی که اسکندر روی آن آب گشوده بودو اردشیر دوباره آن را تعمیر کرده بود. جانم برات بگه دیگه رفتیم کازرون معبد آناهیتا معبد نوازش آبها . یک استخر و دالان های غریب که در خواب حتما آن ها را دیده ای . رفتیم کاخ شاپور و کاخ والرین و همین طور نقش برجسته های تنگه چوگان که شرح حکومت شاپور و بهرام و پیروزی شاپور است بر والرین رومی و ... . رفتیم کنار جاده ها نقش برجسته ها و یادگارهای اردشیر و شاپور وجود داشت . رفتیم اهواز و از آن جا شوش و آن جا ... آه آن جا من ایلامی ها را شناختم ... . مثل این که دری بروی دلم باز شد و دلم سفر کرد به شش هزار سال پیش . زیگورات چغارزنبیل . شهر پانزدهم . تپه های آکروپل و اپادانا و از همه مهمتر خود ایلامی ها که هنوز آن جا هستند و کاملا می توانی بشناسیشان . همچنین به دانیال پیامبر بنی اسرائیل نیز سلام کردیم. بعد آمدیم پیش لرهای خرم آباد و قلعه فلک الافلاک که می گویند آن هم یادگار شاپوره . می بینمت انشاالله . خدا نگهدار . راستی این یاروی تو کجاست . ای یاروی عزیز نیستت.
سلام سال نو مبارک
موفق باشید
سلام دوست عزیز
سال نو رو به شما تبریک می گم و امیدوارم که سال خوبی داشته باشید .
نوبهاراست درآن کوش
که خوش دل باشی
سلام.....
سال نومبارک
امیدکه امسال سالی پرازخرسندی وخوشبختی باشد
یاحق
سلام امیر خان گل و بلبل
من برگشتم . شنیدم تو رفتی شیراز . ما رفتیم فارس . رفتیم خوزستان . رفتیم لرستان . برگشتیم این جا . در فارس رفتیم پارسه و پاسارگاد . تخت جمشید . همینطور سر قبر جنت مکان اردشیر دوم و سوم . رفتیم کاخ فیروز آباد . آبمعدنی نوشیدیم . در گل های وحشی قدم زدیم . رفتیم شهرباستانی گور . آن جا که این اردشیر آتیش به جون گرفته یک برج ساخته . بچه این اردشیر یک نابغه جنگی بوده برای خودش . رفتیم در یک قبر عجیب که تازه درش را گشوده بودند و دو نگهبان فیروز آبادی آن را به ما نشان دادند. رفتیم کنار آتشگاهی که اسکندر روی آن آب گشوده بودو اردشیر دوباره آن را تعمیر کرده بود. جانم برات بگه دیگه رفتیم کازرون معبد آناهیتا معبد نوازش آبها . یک استخر و دالان های غریب که در خواب حتما آن ها را دیده ای . رفتیم کاخ شاپور و کاخ والرین و همین طور نقش برجسته های تنگه چوگان که شرح حکومت شاپور و بهرام و پیروزی شاپور است بر والرین رومی و ... . رفتیم کنار جاده ها نقش برجسته ها و یادگارهای اردشیر و شاپور وجود داشت . رفتیم اهواز و از آن جا شوش و آن جا ... آه آن جا من ایلامی ها را شناختم ... . مثل این که دری بروی دلم باز شد و دلم سفر کرد به شش هزار سال پیش . زیگورات چغارزنبیل . شهر پانزدهم . تپه های آکروپل و اپادانا و از همه مهمتر خود ایلامی ها که هنوز آن جا هستند و کاملا می توانی بشناسیشان . همچنین به دانیال پیامبر بنی اسرائیل نیز سلام کردیم. بعد آمدیم پیش لرهای خرم آباد و قلعه فلک الافلاک که می گویند آن هم یادگار شاپوره . می بینمت انشاالله . خدا نگهدار . راستی این یاروی تو کجاست . ای یاروی عزیز نیستت.