هنوز ثانیه ها تکرار مکرر هر روز اند
و هنوز ثانیه ای نیست که صدای پای تردید
نیاید از گذر آرام تاریکش .
بیا تا برای عبور از شاهراه زندگی
به چشم های بسته ام اعتماد کنم ، من
من که سر پیچ جوانی تند رفتم و چپ کردم
و جنازه ام را لابلای کتابهای کودکی ام پیدا کردند
هنوز ثانیه ها مرا و مرگ را به بازی گرفته اند
و برای پریشانی پنهان مردی به نام من
هنوز تمامشان
- ثانیه ها را می گویم -
زبان در می آورند
تا بدانم چقدر در خور تمسخرم
بیا تا دیگر برای هیچکس نگویم
چقدر ثانیه ها بی رحمند
وماهمچنان تکرارمی کنیم
شب راوروزرا
هم را
وهنوز را
...............هیچ...
هیچ توخالی
قشنگترازاین هم میتوانست باشد.
ali bod ba ,ma ham ye sari bezanid khoshhal misham bye
سلام دوست من...
من میخواستم لوگوی وبلاگ شما رو در وبلاگم قرار بدم
اما لوگوی شما کمی بزرگه...
... TOOKA ...