سیب کال

تحمل تراژدی آدم

سیب کال

تحمل تراژدی آدم

از حکایت من و ثانیه ها

هنوز ثانیه ها تکرار مکرر هر روز اند

و هنوز ثانیه ای نیست که صدای پای تردید

نیاید از گذر آرام تاریکش .

بیا تا برای عبور از شاهراه زندگی

به چشم های بسته ام اعتماد کنم ، من

من که سر پیچ جوانی تند رفتم  و چپ کردم

و جنازه ام را لابلای کتابهای کودکی ام پیدا کردند

هنوز ثانیه ها مرا و مرگ را به بازی گرفته اند

و برای پریشانی پنهان مردی به نام من

هنوز تمامشان

- ثانیه ها را می گویم -

زبان در می آورند  

تا بدانم چقدر در خور تمسخرم

 

بیا تا دیگر برای هیچکس نگویم

چقدر ثانیه ها بی رحمند

 

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:45 ب.ظ

وماهمچنان تکرارمی کنیم
شب راوروزرا
هم را
وهنوز را
...............هیچ...
هیچ توخالی
قشنگترازاین هم میتوانست باشد.

FARID یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:28 ب.ظ http://pashew-life.blogsky.com/

ali bod ba ,ma ham ye sari bezanid khoshhal misham bye

توکا دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:20 ق.ظ http://www.seek.blogsky.com

سلام دوست من...
من می‌خواستم لوگوی وبلاگ شما رو در وبلاگم قرار بدم
اما لوگوی شما کمی بزرگه...
... TOOKA ...

[ بدون نام ] یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:35 ق.ظ

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد