سیب کال

تحمل تراژدی آدم

سیب کال

تحمل تراژدی آدم

مرگ

گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه

انجیر می خواد دنیا بیاد

آهن و فسفرش کمه

حسین پناهی

این کوزه گر دهر چنین جام لطیف

می سازد و باز بر زمین می زندش

خیام

نظرات 3 + ارسال نظر
نام پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:33 ق.ظ

ناگاه دیده خواهم شد
از دور دست
کسانی دیدند در من فایده ای
مرا در مبارزه خرد خواهند کرد
و مبارزه معنی عدالت را به استحاله خواهد برد

نام شنبه 7 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:52 ق.ظ

ناگاه فردی برای رهایی از انسان، به انسانیت پناه برد
چه اندازه بیچازه خواهد شد
راهی که او در آن نوری دیده
فلسفه ای درون چاه است
فلسفه ای از ظن خود، ولی او را یاری نخواهد کرد

نام سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:40 ب.ظ

جانا تو را که گفت که احوال ما مپرس
بیگانه گرد و قصه هیچ آشنا مپرس

زانجا که لطف شامل و خلق کریم توست
جرم نکرده عفو کن و ماجرا مپرس

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد