سیب کال

تحمل تراژدی آدم

سیب کال

تحمل تراژدی آدم

نه تو نیستی

نه تو نیستی، ببین 

فرق می کند 

تو یک مدیر لایق و مرتبی  

و حرف هات 

پر از افاضه های رمز دار و پر افاده است  

-گر چه روی هم  

رفته 

ساده است-

و وقت هم نداری و همیشه هم پُری 

نهار را  

با هزار مشغله می خوری!  

و بعد از ظهر هم 

قرار داری و برای بورس و نرخ ارز 

دلخوری!

نه   

تو نیستی 

تو در اداره ای 

و در اداره، کاره ای  

و دایماً 

به فکر راه چاره ای 

و در میان فکرهات! 

دچار منطق و گزاره ای 

نه  

تو فرق می کنی 

تو راحتی و با درآمدت 

حال می کنی 

و فکر های منتهی به عشق را 

در سکوت یک تعجب عمیق  

چال می کنی   

***

نه تو نیستی

کربلای ماجرا

ماجرای کربلا 

فانتزی است  

خلاصه می شود برات  

در سه چار سی دی عزا و 

نذر کشمش و نبات 

به هم قطارهات!  

نه تو نیستی ....

 

نظرات 2 + ارسال نظر
دلخور پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:42 ق.ظ

میگویند شاعرکی مداح که محرم تخلص میکرد

پیش ناصرالدین شاه قاجار- یعنی همان بنیانگذار

بسیاری از تحریفات عاشورا-آمد و گفت:

قربان مصرعی با جناس تام برای ماه محرم سروده ام:

دیوانه شود محرم در ماه محرم

شاه قجری بالبداهه گفت:

در ماه صفر هم ده ماه دگر هم

کنایه از اینکه شما شاعران نامحرم با شهید محرم

سراسر سال را از عقل و اندیشه محرومید

وگرنه یزیدی چون مرا نمی ستودید و مرا که

خاذل الدین باشم ناصرالدین نمی نامیدید

کمی فکر پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:52 ق.ظ

ای حسین



در نیزه سرت قرائتی غرا داشت



با حنجره ات حکایتی با ما داشت:



دینی که اسیر دست دولت گردید



در قالب دین دنائتی برپا داشت

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد