نه تو نیستی، ببین
فرق می کند
تو یک مدیر لایق و مرتبی
و حرف هات
پر از افاضه های رمز دار و پر افاده است
-گر چه روی هم
رفته
ساده است-
و وقت هم نداری و همیشه هم پُری
نهار را
با هزار مشغله می خوری!
و بعد از ظهر هم
قرار داری و برای بورس و نرخ ارز
دلخوری!
نه
تو نیستی
تو در اداره ای
و در اداره، کاره ای
و دایماً
به فکر راه چاره ای
و در میان فکرهات!
دچار منطق و گزاره ای
نه
تو فرق می کنی
تو راحتی و با درآمدت
حال می کنی
و فکر های منتهی به عشق را
در سکوت یک تعجب عمیق
چال می کنی
***
نه تو نیستی
کربلای ماجرا
ماجرای کربلا
فانتزی است
خلاصه می شود برات
در سه چار سی دی عزا و
نذر کشمش و نبات
به هم قطارهات!
نه تو نیستی ....
میگویند شاعرکی مداح که محرم تخلص میکرد
پیش ناصرالدین شاه قاجار- یعنی همان بنیانگذار
بسیاری از تحریفات عاشورا-آمد و گفت:
قربان مصرعی با جناس تام برای ماه محرم سروده ام:
دیوانه شود محرم در ماه محرم
شاه قجری بالبداهه گفت:
در ماه صفر هم ده ماه دگر هم
کنایه از اینکه شما شاعران نامحرم با شهید محرم
سراسر سال را از عقل و اندیشه محرومید
وگرنه یزیدی چون مرا نمی ستودید و مرا که
خاذل الدین باشم ناصرالدین نمی نامیدید
ای حسین
در نیزه سرت قرائتی غرا داشت
با حنجره ات حکایتی با ما داشت:
دینی که اسیر دست دولت گردید
در قالب دین دنائتی برپا داشت